نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

سایت رسمی N A M I R

صفحه نخست

 

 

پرسش ها و پاسخ ها

جمهوری یا سلطنت؟

در این یک سال و اندی ماه که نهضت مقاومت ملی ایران موجودیت خود را همراه با اصول فکری و برنامه هایش اعلام داشته از طرف گروه های مختلف سیاسی اپوزیسیون مورد پرسش های فراوان قرار گرفته است که بیشتر آنها جسته و گریخته در روزنامه های متفاوت و اطلاعیه های گوناگون به طور سالم و ناسالم مطرح گردیده؛ همچنین این پرسش ها از سوی یاران و همراهان ما چه به صورت شفاهی در گردهمایی های جمعی و چه به صورت کتبی از ارسال نامه ها بارها و بارها عنوان شده است که به همه ی آنها پاسخ گفته ایم و اینک که هفته نامه "نهضت" به صورت ارگان مرکزی نهضت مقاومت ملی ایران منتشر میشود فرصت را غنیمت شمرده به مهمترین این پرسش ها پاسخ میگوییم تا همگان از آن آگاه باشند و موجبی برای تکرار سوال در میان نماند. در این ستون هر هفته به یکی از پرسش های عمده پاسخ خواهیم گفت و هرگاه پرسش های تازه‌ای نیز مطرح گردد به آنها نیز در همین ستون جواب میگوییم.

چرا نهضت مقاومت ملی ایران در برنامه های خود یک مدل سیاسی معین را در نظر ندارد؟

پرسش بالا بیش از هر پرسشی تکرار شده‌است به همین ملاحظه در این نخستین شماره به آن پاسخ می‌گوییم و آماده هرگونه توضیح بیشتر بعدی خواهیم بود.

پاسخ به این سوال با توجه به آنچه در برنامه های سیاسی نهضت آمده روشن است.

- هیچکدام

ما در نهایت فروتنی معتقدیم که پس از برنامه‌ی براندازی رژیم کنونی باید یک دولت موقت موتلف از همه گروه های ملی زمام امور را در دست بگیرد و پس از استقرار آرامش در سراسر کشور در این باره از مردم ایران نظرخواهی کند. مردمی که با توجه به شناخته‌ترین اصل پذیرفته در تمام کشورهای دموکرات، از حق حاکمیت برخوردارند و خود می‌توانند سرنوشت خویش را تعیین نمایند.

این پاسخ به نوبه خود سوالات بسیاری را مطرح می‌کند، از این دست:

مگر مردم سلطنت را نفی نکردند؟

مگر مردم به جمهوی اسلای رای نداند؟

مگر مردم مجلس خبرگان را نگزیدند؟

مگر مردم به قانون اساسی جمهوری اسلامی و در نتیجه به ولایت فقیه رای ندادند؟

مگر مردم دوبار رئیس جمهور انتخاب نکردند؟

دیگر از مردم چه می‌خواهید؟ طرح هر پرسش دیگر نقض مشروعیت نهادهای برگزیده مردم است...

در بیان منطق راه گزینی نهضت مقاومت ملی ایران به این پرسش‌ها پاسخ گفته می‌شود و برای یافتن این پاسخ‌ها باید با حوصله و دقت این سخن دنبال شود:

منطق نهضت مقاومت در گزینش پیشنهاد این برنامه چه بود؟

۱. رژیم آخوندها و همه نهادهای برخاسته از آن فاقد مشروعیت است. اگر نهضت مقاومت ترکیبی از نیروهای ملی اپوزیسیون است مثل هر گروه دیگر اپوزیسیون بیش از هر چیز خواستار براندازی رژیم آخوندها است.

در این باره و در اینجا جایی برای استدلال نیست فقط اشاره می‌کنیم و می‌گذریم که حضور اپوزیسیون خود دلیل بر این اعتقاد است که رژیم آخوندی بر حق نیست. اکنون اگر بگوییم برخی از نهادهای این رژیم برخوردار از مشروعیت است و برخی نه، آنگاه خود را دچار مشکلی حل نشدنی ساخته‌ایم زیرا ذات رژیم اخوندی که بنای حاکمیت خود را بر ولایت فقیه و نهادهای اسلامی نهاده است با یکی از خواسته‌های اصلی مردم در جنبش بهمن ماه ۱۳۵۷ دایر بر مطالبه "آزادی" (حاکمیت ملی) تعارض آشکار دارد. پس هرگاه مشروعیت نهادهای رژیم آخوندی مورد پرسش قرار گیرد باید همه آنها را یک‌کاسه و یک‌جا بدور افکند زیرا نمی‌توان با منطق "کوسه‌ی ریش‌پهن" هیچیک از این نهادها را پذیرفت، [زیرا] که پذیرش "همه" نهادها همراهی با آخوندها است و پذیرش "پاره‌ای" از آنها قبول مشروعیت بنیادی رژیم است که حقانیت "اپوزیسیون" را متزلزل می‌سازد.

اما آنچه پیش آمده و جای انکار ندارد آرایی است که در نفی سلطنت به صندوق‌ها ریخته شده است. در این‌ باره نیز توجه به سوالات فراوانی که به‌ویژه از سوی جانبداران قانون اساسی عنوان می‌شود ضروری است. این سوالات از این دست است:

- آیا تبلیغاتی که علیه شخص شاه صورت گرفت، پدیدآور یک "خطای ذهنی" در تبدیل و تعمیم این مخالفت از "پادشاه" به "پادشاهی" در اندیشه‌ی مردم نبود؟ و بدین‌سان مردم در مخالفت عصیان‌زده و شعار‌آلودی که با شخص شاه داشتند فریب تاييد مخالفت با "سلطنت" را نخوردند؟

- در آن رفراندوم کذایی به کسانی که هم با سلطنت و هم با جمهوری اسلامی مخالف بودند فرصتی برای ابراز نظر داده شد؟

- در آن جو تبلیغاتی و عصیانی حاصل رفراندم چه می‌توانست باشد؟ آیا جز جمهوری اسلامی راهی باقی بود؟ به‌اعتبار همین مسائل است که نهضت مقاومت ملی منطق "حذف پرانتز سیاه" را بطور یکجا و یک‌کاسه از تاریخ ایران می‌پذیرد.

۲ـ طیف گروههای ملی

 وقتی یک جبهه‌ی گسترده برای مبارزه‌ای با هدف معین پدید می‌آید بیش از هرچیز به این نکات توجه دارد:

- دشمن یا دشمنان کیستند؟

- یاران بالقوه‌ی او چه کسانی هستند؟

- میان این یاران بالقوه چه ناهمانندی‌هایی وجود دارد؟ (در فروع و برنامه‌ها و مدل‌های سیاسی)

- پایه ‌های فکری و برنامه‌های سیاسی برای پیوند این نیرو‌ها کجاست؟

بطور آشکار نهضت مقاومت ملی ایران در آغاز تاسیس پس از پاسخ‌گویی به سوالات فوق اصول فکری و برنامه‌های خود را اعلام کرده و پاسخ‌ها بدین‌قرار بودند:

- دشمن رژیم آخوندی است.

- یاران بالقوه‌ی ما همه‌ی نیروهای ملی هستند اعم از آنها که دچار خطای ذهنی گردیده و فریب آخوند‌ها را خورده‌اند یا آنانی که از همان آغاز دست این رژیم را خوانده‌اند و عواقب شوم روی کار آمدن آن‌ها را دیده‌اند.

ـ عمده وجوه مشترک فکری در میان این همراهان بالقوه بطور اساسی استقلال و آزادی است.

- وجود اختلاف هایی از نظر سیاسی و مدل‌های دلخواه حکومتی برای تحقق آن تفکر سیاسی و از آن جمله نوع رژیم سلطنتی مشروطه یا جمهوری یا انواع مدل‌های اقتصادی.

ـ بدینسان برای پیوند دادن این نیرو‌ها برنامه‌ای لازم بود که ناهمانندی‌ها از آن حذف شود و وجوه مشترک فکری مورد نظر قرار گیرد. از همین رو دو اصل استقلال و ازادی به عنوان پایه‌های فکری نهضت عنوان شد و برنامه‌ی سیاسی نیز شامل: براندازی رژیم، استقرار امنیت، بازسازی اقتصادی و تعیین تکلیف نوع حکومت با نظر‌خواهی از مردم پیشنهاد گردید با این قید که صرفنظر از دو اصل آزادی و استقلال برنامه‌های پیش‌بینی شده در اولین کنفرانس نیروهای مؤتلف ملی مورد بحث و تجدید نظر قرار گیرد. به بیان دیگر نیروهای بالقوه جبهه‌ی گسترده‌ی اپوزیسیون محاط در طیفی است که در آن هم مشروطه‌خواهان سلطنت‌طلب و هم جمهوری‌خواهان هم لیبرالیست‌ها و هم سوسیالیست‌های غیر وابسته جا دارند و اختلافات عقیدتی خود را پس از رهایی ایران در یک مبارزه‌ی منطقی و دموکراتیک حل و فصل خواهند نمود. در اینجا یادآور شویم که روزگاری که نهضت مقاومت ملی ایران چنین اصول فکری و برنامه‌های سیاسی را ارائه داد اولا "نیروهای اپوزیسیون به گستردگی امروز در میان نبودند و برخی از آنان هنوز درگیر دستبوسی‌های خویش بودند و پاره‌ای نیز که از همرزمان آخوندها بودند جز در مورد بعضی از نهاد‌های جمهوری اسلامی در سایر موارد از یاران موافق و دنباله‌رو رژیم بودند.

ثانیا در نیروهای اپوزیسیون نمونه‌هایی از طیف یادشده بیش و کم به چشم می‌خورند، با این وصف نهضت مقاومت ملی که به سیاست حذف رژیم آخوندی توجهی مخصوص داشت این طیف را با گستردگی بیشتری پیش‌بینی کرده و امروز می‌بینیم که تا چه حدی این برآورد مقرون به درستی بوده‌است.

نکته‌ی دیگری که باید در اینجا یادآوری شود این است که در یک ائتلاف ملی نگاه کردن از دیدگاه کسانی که با ما هم باور نیستند بسی ضروری است و داشتن یک بردباری اساسی در برابر عقاید و تمایلات مخالف در تاکتیک‌ها غیرقابل‌اجتناب است. رهبری سیاسی چنین نهضتی بدون برخوردار بودن از چنین بردباری و بدون توجه به دیدگاه‌های سیاسی یاران خود فاقد شایستگی است.

بدلایل یادشده نهضت مقاومت ملی ایران پیشنهاد نمود که برای تعیین نوع حکومت آینده در یک محیط آرام و بدون تهدید بار دیگر از مردم نظر‌خواهی شود و در طول عمر حکومت موقت مؤتلف ملی از سوی همه‌ی رهبران سیاسی موتلف آزادی کامل همه‌ی گروه‌های سیاسی و صنفی تضمین شود تا بتوانند با سودبردن از وسایل ارتباط جمعی عقاید خود را به دیگران تفهیم نمایند و در تعیین سرنوشت آینده‌ی مملکت خویش سهیم و شریک باشند و بدین‌سان [بتوان] یک ضمانت اجرائی همه‌جانبه را برای اطمینان هموطنان خود ارائه داد.

 ۳- مبنای نظرخواهی

 چرا قانون اساسی؟

برخی از هواداران نوع حکومت جمهوری بر ما خرده‌می‌گرفتند و می‌گیرند که مبنا قرار دادن قانون اساسی برای نظر‌خواهی از مردم نشانی از جانبداری از رژیم سلطنتی است.

در پاسخ خرده‌گیری این گروه باید بگوییم که هر تصمیم سیاسی ناگزیر باید از مشروعیت حقوقی نیز برخوردار باشد تا بتواند جهان‌پسند باشد. وقتی نظریه "حذف پرانتز سیاه" را پذیرفتیم و همه‌ی نهادهای برخاسته از رژیم آخوندها را نفی کردیم آنچه از نظر حقوقی به عنوان ملاک و پایه‌ی کار برای ما می‌ماند همانا قانون اساسی است با این تفاوت‌ها:

۱- اتفاقی افتاده است و مردم به جمهوری رای داده‌اند که مراتب ضعف آنرا یاد کردیم.

۲- این اتفاق از نظر جهانیان به نوعی مشروعیت رژیم جمهوری را توجیه می‌کند که لاجرم باید به آن پاسخی مشابه داد، اما قانون اساسی که خود (بدون دستبردهای بعدی آن) برخاسته از یک انقلاب ملی است واجد این ارزش اساسی است که به حق حاکمیت ملی به عنوان محور اصلی موجودیت این قانون تاکید دارد و آنچه از قانون اساسی مورد نظر نهضت مقاومت ملی است همین محور اصلی حق حاکمیت ملی است.

همان قانون اساسی که مصدق یعنی راهنما و نخستین راهگشای نهضت ملی آنرا برگزید که به حق اجرای آنرا ضامن استقلال ایران و آزادی ایرانیان می‌شناخت.

می‌گویند در قانون اساسی پادشاهی ابدی اعلام شده، چنان که حق علمای طراز اول نیز برای همیشه مورد نظر بوده است و ما پاسخ می‌دهیم که در همه‌ی قوانین اینگونه تعارضات هست و آنچه باید مورد توجه باشد روح قانون و موازین بنیادی آنست و این در دوران حکومت قانون اساسی بی‌سابقه نیست، چنانکه سلطنت به موجب همین قانون در خانواده‌ی قاجار ابدی اعلام شده‌بود و مجلس آنرا نقض کرد. حال اگر این سابقه را نیز نپذیریم باصل مورد نظر که همان اصل حاکمیت ملی است هیچگونه ایرادی وارد نیست و این اصل مطلقا خدشه‌‌بردار نیست و از هین رو نهضت مقاومت ملی ایران قانون اساسی را به عنوان تکیه‌گاه حقوقی نظرخواهی از مردم و تجدید نظر در همان قانون اساسی مورد توجه قرارداده‌است.

در پایان یادآوری کنیم که اگر هریک از گروه‌های ملی نسبت به توفیق سیاسی خویش در یک انتخابات آزاد بطور کافی مطمئن‌اند، دیگر چه جایی برای هراس از آینده است و اگر اطمینان خاطری ندارند و بر سر آنند که هم از آغاز نظرات خویش را بر کرسی بنشانند چه جای دعوی آزادیخواهی و آزادمنشی؟

بیاد داشته‌باشیم که ائتلاف ملی همراه با تضمین آزادی برای همه‌ی گروه‌های سیاسی و با مشارکت همه‌ی گروه‌های ملی در استقرار حکومت مؤتلف موقت ملی است؛ و آیا این ضمانت اجرایی کافی نیست؟

اما هرگاه این اطمینان حاصل است و آن ضمانت اجرایی کافی است دیگر جای درنگی برای اتحاد نیروهای ملی وجود ندارد.

 

منبع: نشریه ی نهضت ارگان مرکزی نهضت مقاومت ملی ایران، ۱۶ مهرماه ۱۳۶۰، شماره ۱