نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏يکشنبه‏، 2021‏/11‏/28

 

 

 

 

ابوالفضل محققی

چه کسی می ترسد؟

چه کسی می ترسد؟ دیگر بجرئت می توان گفت از حکومتیان نشسته برقدرت از شخص خامنه ای تا آبدارچی"آقا". از فرمانده سپاه متوهم، تا امنیتی های پنهان شده در تاریکی! از فرماندهان انتظامی تا فرمانده بسیجی بی هویت! کسی ترسوتر نیست!

طنز تلخ و شیرین مبارزه مردم زمانی است که حکومتیان و فرماندهانی که امر بر سرکوب وکشتار مردم می دهند خائف تر از همه هستند .خائف از چشم انداز گسترش دامنه اعتراضات که میدانند سرانجام به کجا ختم خواهد شد. خائف از آن پاسدار و بسیجی زیردستی که شاید در زمان اعتراض های پراکنده به ابعاد فاجعه بار کاری که می کرد پی نمی برد. اما بهر میزان که بر میزان نارضایتی مردم از شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی افزوده می شود و حضورشان در صحنه مبارزه پررنگ تر می گردد! ترس و سوالش بیشتر می گردد.

رودرروئی دائم نیروهای ساده دستگاه سرکوب که جزئی از همین مردم هستند و در هرقدم و هرلحظه در برابر مردمی که حال بر تعداشان افزوده می شود آن ها را در وضعیت دوگانه ای قرار میدهد.

نیروهای ساده ای که شب با شرمندگی باید از مسیر کوچه یا خیابانی به خانه خود برگردند! که روز در مقابل اهالی آن سلاح بر دست ایستاده بودند. باید با بقال محل با همکلاسی سابق با پسرخاله و یا با برادری روبرو شوند که مخالف حکومت است. حکومتی که خود آنها نیز بعد از دیدن عملکرد چهل ساله اش در اعماق وجود خود هیچ اعتقادی به آن ندارند.! اما ناگزیر از تبعیت نظامی هستند.

تبعیت سربازانی که هرمیزان حضورشان در خیابان بیشتر شود شکننده تر خواهند بود.هر فرمانده در پیتی هم می داند که حضور دائم و طولانی مدت سربازان در خیابان در مقابل مردم چه میزان برای آمران مسئله ساز است .

شاید در شروع کار در گرما گرم شعار، فرمان و دیسپلین نظامی این ترک خوردن! بفکر رفتن احساس نشود. اما بهر میزان که بر دامنه اعتراضات افزوده می شود به همان میزان بر میزان ترس و این که چه خواهد شد؟ چه خواهم کرد؟ حق با کیست؟ در بدنه دستگاه سرکوب افزوده می شود. آن ها را آسیب پذیرتر میکند.

آن چه که امروز حکومیان را ترسانده و در هراس افکنده است صرفا آمدن مردم به خیابان ها نیست. مسئله عمیق تراست. مسئله کارنامه وعمل کرد رژیمی است که طی چهل سال کشوری را که داشت بطرف کشورهای پیشرفته جهان می رفت و تلاش می کرد جایگاهی درخور از حیث اقتصادی، اجتماعی، سیاسی وفرهنگی برای خود کسب کند را بفلاکتی کشانده که قابل توصیف نیست.

طی این چهل سال عرصه ای از حیات اجتماعی واخلاقی مردم نبوده که توسط این حکومت ابتر، نالایق، دزد وفاسد به تاراج نرفته باشد. اگر دریچه قلب هر انسان ایرانی را باز کنی جز کینه تلنبار شده، جز نفرت از حکومت چیزی نخواهی یافت. این بزرگترین نقطه ضعف حکومت است. حکومتی که می داند چه با مردم کرده و چگونه کاسه صبر مردم لبریز گردیده است. جنس اعتراضات امروز دیگر از جنس اعتراضات سال های قبل نیست. هرکس امروز می داند کیست و در کجای کار قرار گرفته است. راه برگشتی نیست. تمام ظرفیت های رژیم خالی شده کفگیر به دیگ رسیده است. گرگ های چمباتمه زده دور حکومت با وجود آگاهی از خطر مترصد دریدن همدیگرند. این قانونمندی تمام رژیم های استبدادی است که راهی برای بازگشت خود نمی گذارند. چرا که در ظزفیتشان نیست! خامنه ای و سپاهیان نشسته بر قدرت هرگز دست از قدرت بر نمی دارند.

این قانون مندی تمام خیزش ها و اعتراضات مردمی است که سرکوب شدید، فشار زندگی، نبود چشم اندازی برای تغیر در رفتارحکومت و بهتر شدن وضعیتشان آن ها را به رودروئی تا پای مرگ با حکومت می کشاند.

مردمی که طی سال های نخست امیدوار بودند. سپس سرخوردند، برای مدتی دندان روی جگر نهاده انتظار کشدند. در این مسیر از هم جدا شدند. شخصیت های فردی شان در ناگزیری زندگی به گنداب حکومتی آلوده شد. اما رفته رفته واقعیت زندگی، کینه از دزدان قانونی که گوهر زندگیشان را بتاراج برده و با نهادن دست بر گلوی آن ها راه تنفس برملت بسته اند کار را بجائی رسانده که مردم ازعمیق ترین لایه های درون خود فریاد میکشند یا مرگ یا آزادی!

فریادی که تن می لرزند. فاصله های ایجاد شده را درهم می ریزد. مردم را بمیدان گاه مبارزه می کشاند، هم دلی می آفریند. شهامت از دست رفته باز می گرداند. مردم بمیدان آمده را در جریان مبارزه ای که هرروز گسترده تر می شود و چهارسوی کشور را فرا میگیرد مصمم تر می سازد. از درون خود رهبران خویش را بیرون می دهد. شکاف درصف دشمن می افکند. قدرت خویش باز می یابد. قدرتی که واقعیست و تکیه بر قلب های خواهان آزادی! بر عدالت، دمکراسی مبتنی بر اراده جمهور مردم دارد. انتخابی آزاد بر اساس رای آزادانه مردم. بر اساس سکولاریسم جدا کننده دین از حکومت! زندگی صلح آمیز تمام ملیت های کشور و برگرداندن نظم جامعه بر پایه دستاوردهای بشری در سیمای انسان قرن بیست ویکم در سیمای انسان ایرانی تلاش گر برای یک زندگی شرافتمندانه، خلاق، پاکیزه، مصلحانه، خالی از بغض وکینه.

متنفرازجنگ طلبی، بی قانونی، فساد، دزدی، ریا، پاچه خواری، حق کشی و بی مایگی ناشی از جهل وتعصب! عناصری که جمهوری اسلامی رواج دهنده آنهاست. دورافکندن چنین جامه چرکینی که حکومت چهل ساله اسلامی به اجبار برتن مردم پوشانده امری است سخت اما لازم و ممکن.

پوشیدن جامه نو و پاکیزه در خورشان انسان ایرانی! حال کیست چون ما پاکیزه؟

منبع: گویانیوز

 

_______________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.