نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏جمعه‏، 2015‏/05‏/08

 

 

 

 

ضرورت بازگشت به راه و رسم دکتر شاپور بختیار

فتح اله نجاتی

در وضعیت فعلی جامعه ایران که در آن جمهوری اسلامی علیرغم داشتن مشکلات عدیده اقتصادی و شکافهای بارز مابین جناحهای خودش، همچنان فضای سیاسی و اجتماعی را در حالت امنیتی و ادامه فضای انقلابی نگهداشته است، وظیفه روشنفکران، روزنامه نگاران و اقشار فرهنگی و نخبه جامعه می باید تاکید بر روی قانون اساسی و نهادهای ساختاری متناقض رژیم باشد. تا زمانی که قانون اساسی از اهرمهای بازدارنده خود در مسیر رسیدن جامعه به دموکراسی و سکولاریسم پاکسازی نشود هرگونه ادعای اصلاح طلبی از سوی نمایندگان مجلس و یا مقامهای دولتی و قضایی عین عوامفریبی می باشد. تجربه دولت هشت ساله سید محمد خاتمی بهترین گواه بر این مدعاست، چرا که دولت مذکور ادعا داشت با راه اندازی برنامه های اصلاحی در چارچوب قانون اساسی رژیم، میتوان کشور را بسوی تثبیت جامعه مدنی در آن سوق داد. علیرغم همسویی مجلس با دولت همگان مشاهده نمودند که جز در مقام حرف امکان تحقق چنین سیاستی اساسا" غیرممکن هست. نیروهای ملی مذهبی به رهبری مرحوم مهندس عزت الله سحابی مهمترین حامیان چنین روندی بودند و اتفاقا" این گروه سیاسی بیشترین بی مهریها و فشارها را از سوی حاکمیت متحمل گردید و نهایتا" مهندس سحابی با دلی آکنده از حسرت و درد در کنج عزلت سی ساله درگذشت. هدی صابر ازهمفکران صدیق ایشان بطرز ناجوانمردانه ای در زندان کشته شد و دخترش هاله سحابی هم حین تشییع پیکر پدرش با یورش نیروهای امنیتی جان خود را ازدست داد. بقیه یاران ایشان از رضا علیجانی و حسن یوسفی اشکوری تا تقی رحمانی و مرتضی کاظمیان به خارج کشور پناهنده شدند و علیرضا رجایی، سعید مدنی، کیوان صمیمی و احمد زید آبادی همچنان در گوشه زندانهای جمهوری اسلامی در حال سپری کردن محکومیتشان هستند. هدف از بازگویی سرنوشت ملی مذهبی ها برای اینست که هم این عزیزان و هم دیگر گروههایی که شاید هنوز امیدواری هایی به آینده اصلاحات حکومتی داشته باشند، از تکرار سیاست بی نتیجه و خوشبینانه این گروه سیاسی منتقد رژیم درس عبرت بگیرند و جمهوری اسلامی را در شکل و شمایل واقعی خود ارزیابی کنند و از افتادن در توهمات خوشبینانه ای که هیچ شباهتی به چهره واقعی این رژیم سراسر متظاهر و عوامفریب ندارد، نیافتند.

در سپهر سیاست ورزان مخالف این نظام در داخل کشور، جبهه ملی ایران و حزب ملت بر خلاف ملی مذهبی ها، سیاستهای منطقی و مبتنی بر واقعیات را در مواجهه با جمهوری اسلامی در پیش گرفتند و خوشبختانه علیرغم تمامی فشارهای حاکمیت اسلامی، تا به اکنون توانسته اند موجودیت خود را با حفظ اصول و اعتقادات انسان مدارانه خود نگهدارند. اما در زمان فعلی که رژیم به سردرگمی که از سیاستهای خصمانه ۳۶ ساله خود در قبال مردم و جامعه جهانی دچارش شده و به حالتی انفعالی دچار گردیده است ضروری است این گروههای سیاسی با انجام نگاه انتقادی به مواضعی که در طول سالهای بعد از انقلاب در قبال دکتر شاپور بختیار اتخاذ نموده بودند، ضمن بازنگری در مواضع عافیت طلبانه خود، قدری جدی تر عمل نمایند. اگر نگاهی اجمالی به مبارزات ساختارشکنانه دکتر بختیار از فردای پیروزی انقلاب تا لحظه شهادتش نظری بیافکنیم با مردی مواجه می شویم که یک تنه جور تنبلی، بی حافظه گی و هراس نخبگان سیاسی و اجتماعی را در مبارزه علیه جمهوری اسلامی بدوش می کشید. شجاعت، پشتکار و ایمانی که آن بزرگمرد ملی در مبارزه اش علیه رژیم داشت متاسفانه سالهاست که در بین مخالفان جمهوری اسلامی به کیمیا بدل شده است. مرور متن سخنرانیها، مصاحبه ها و مقالاتی که از ایشان به یادگار مانده همگی گواه بر شناخت عمیقی بود که آن مرحوم از فطرت و ذات جمهوری اسلامی داشت. بر پایه همین شناخت درست بود که تحلیلها و پیشنهادهای منطقی و متناسب با شخصیت واقعی رژیم ارائه مینمود که متاسفانه ما ایرانیان بدلیل ترس و محافظه کاری زیاده از حدی که در مناسبات کاری و سیاسی مان داریم هیچگاه نخواستیم شان و منزلت واقعی آن شهید راه آزادی را به سبب هزینه ای که داشت بجا بیاوریم. اما الان وقت آن رسیده است که گروه های سیاسی ملی داخل کشور که از رهبری با کیاست آقایان ادیب برومند و خسرو سیف بهره مند هستند با معرفی و بزرگداشت دکتر بختیار، فضای سکوت مرگباری که بالاجبار حول نام ایشان گسترده اند را بشکنند و مقدمات اعاده حیثیت آن یار باوفای مصدق بزرگ را برای آن دسته از هموطنانی که تحت تبلیغات دولتی مجال آنرا نیافته اند که با واقعیات روبرو بشوند، به انجام برسانند. خوشبختانه هم اکنون هم جبهه ملی و هم حزب ملت بدلیل بهره بردن از وجود نیروهای ملی و منصفی که دهه ها در راه استقلال و آزادی ایران زحمت کشیده اند بلحاظ درون سازمانی قادرند این امر مهم را عملی سازند. تا زمانیکه ما مردم ایران از شخصیتهای تاثیرگذار و ملی تاریخ کشورمان تجلیل و قدردانی نکرده ایم، راه برای رشد و بالندگی فرزندان نخبه و آینـده ساز فردای ایران هم همـوار نخواهد بود. با همین منطـق هست که معتـقدم باید در اولـین فرصت ممکن ضمن برگـزاری مجـالـس بـزرگـداشـتی، شخصیتهایی نظیر محمدعلی فروغی، سیدحسن تقی زاده، علی اکبر داور ،احمد کسروی، صادق هدایت، محمد مصدق، احمد قوام، غلامحسین ساعدی، نادرنادرپور، شاپور بختیار، خلیل ملکی و فریدون آدمیت را که در قید حیات نیستند و عباس امیرانتظام که خوشبختانه در میان ما هستند را به مردمی که شناخت چندانی از این بزرگواران ندارند معرفی نماییم./.

_______________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.