نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

N A M I R

‏چهار شنبه‏، 2015‏/04‏/08

 

 

 

رویداد تاریخی یا ضد تاریخی؟!

وقتی یک بیانیه بدون امضاء و اعتبار اجرائی، به یک رویداد جهانی و تاریخی تبدیل شود؟!

مناقشه حول خوانش های متفاوت از بیانیه!

ظریف در گفتگو با صدا و سیما تفاهم نامه لوزان را چک نویسی خوانده است که فاقد جنبه اجرائی بوده و قابل تغییراست. با این وجود، همین چک نویس برای شماری از حامیان ظریف که به استقبال او رفته و بدور ماشینش حلقه زده بودند، از اهمیتی هم چون ملی کردن صنعت و هم ارز کردن وی با مصدق برخوردار است!

زمانی رژیم و حامیانش دست یابی به غنی سازی و چرخه انرژی هسته ای را حماسه ای هم چون ملی کردن صنعت نفت و یا حتی برتر از آن، ستایش می کردند. اگرچه همان هم  قیاس هم مع الفارق و بی ربطی بود، اما حالا آدم مات و مبهوت می ماند که چگونه  و با چه منطقی جماعتی می توانند حماسه ملی کردن صنعت نفت را با خوردن جام زهر یعنی وانهادن همان حماسه ادعائی خودشان با هم مقایسه کنند؟! اگر کسی ریگی به کفش نداشته باشد و بخواهد این رویداد را با نمونه تاریخی کمابیش مشابهی مقایسه کند، قاعدتا باید آن را با پذیرش قطعنامه جنگ ایران و عراق و سرکشیدن جام زهر و وانهادن شعار راه قدس از طریق کربلا توسط خمینی و دیگرسران نظام پس از ۸ سال جنگ و تباهی و یک میلیون کشته و صدها میلیارد خسارت توسط "پدرپیر و امت سربفرمان" او مقایسه کند. آیا علامت تساوی گذاشتن بین وانهادن آن چه که ادعا حماسه ای بزرگتر از استیفای حقوق ایران و ملی کردن صنعت نفت است را باید نشانه پریشان فکری و اختلال و دستکاری در حافظه تاریخی دانست یا هم چون بیان وارونه و معیوب و کنگی از احساس خوش آیندی نسبت به گسسته شدن زنجیری از دست و پای خود، بامید گشایشی در بهبود اوضاع و احوال تیره و فرجه ای برای نفس کشیدن؟ بی تردید چنین احساسی قابل درک است و در اصل برآمده از رضایت تن سپردن رژیم به خلع سلاح محترمانه خود و گسستن بندی از بندها، و مهر باطله خوردن بر پروژه فلاکت باری است که در خدمت بازتولید استبداد و ولایت مطلقه بوده است؛ اما چنین واقعیتی نمی تواند اولا دلیلی بر درستی این پریشان فکری و آگاهی وارونه یعنی هم ارزکردن یک رخداد تاریخی با یک رخداد ضد تاریخی باشد. و ثانیا پاره شدن ریسمانی از ریسمان های برپادارنده استبداد، هنوز به معنی رهائی از شر استبداد و فلاکت و نکبت حاکم نیست و بدون رانده شدن مبازه به یک گام جلوتر و پاره کردن دیگربندها، اژدهای هفت سر هنوز زنده است و در کمین تهاجم جدید. بهرحال این پرسش هم چنان در برابر آنهائی که به قیاس ظریف و مصدق پرداخته اند باقی است که بالأخره ایجاد تـأسیسات هسته ای با میلیاردها میلیاردهزینه و تحمیل محاصره اقتصادی سنگین و دیگر لطمات جبران ناپذیرش، حماسه است یا فک آن و تن دادن به  خلع سلاح خود که پیشاپیش با حذف نماد این حماسه از پشت اسکناس های جدید به پیشواز آن رفته بودند؟. 

باری! در حالی که مرکب این چک نویس و بیانیه بدون امضاء و تعهدآور خشک نشده خوانش های  کاملا متفاوتی از آن توجه عموم را بخود جلب کرده و چه بسا موجب رونق بازار مزاح نسبت به ماهیت این "رویدادتاریخی" شده است. ظریف مدعی است که وزارت خارجه آمریکا و کری آن را تحریف کرده اند و ظاهرا نسبت به آن اعتراض کرده است. طرف مقابل هم ادعاهای رژیم را دارای مصرف داخلی دانسته و از متن مورد نظرخود دفاع کرده است (البته بر کسی هم پوشیده نیست که متن فارسی که توسط تیم ایران صورت گرفته، در مقیاس جهانی و مناسبات بین المللی فاقد ارزش است و فقط مصرف داخلی دارد). چنین جدال هائی  نشان دهنده آن است که ما با یک متن خاکستری- همان بیانیه ای که توسط مسئول سیاسی اتحادیه اروپا خوانده شد- مواجهیم که هر طرف برداشت خود و باصطلاح فاکت شیت ها از جلسات بحث برای خود را دارند. با این همه، این بیانیه نقطه عطف تاریخی قلمداد شده و پی آمدهای فزاینده آن را در سخنرانی های پی در پی اوباما و واکنش بازار نفت و واکنش های مخالف و موافق جهانی نسبت به آن شاهدیم. این سؤال هم چنان باقی است که چرا یک چک نویس که هنوز نه به داراست و نه به بار و تا زمانی که روی همه چیز آن در جزئیات توافق نشود فاقد اعتباراست تا این حد مورد توجه جهانی است؟:

بنا به ضرب المثلی که می گوید گربه را باید دم حجله کشت، فی الواقع اساس سازش و توافق در خلال خطوط همین چک نویس صورت گرفته است. گرچه اختلافاتی هم چنان در این یا آن حوزه هنوزهم و جود دارند که روی آنها چانه زنی خواهد شد، اما ناگفته نماند که بخش مهمی از این مجادلات در زمره جنگ روانی محسوب می شود که برای دست یابی به امتیازات بیشتر در مرحله تنظیم تواففنامه نهائی صورت می گیرد، و بخشی هم مصرف داخلی دارند برای راضی کردن مخالفان هرکدام از دو کشور ایران و آمریکا و جا انداختن آن در افکارعمومی.

اما غش و ریسه رفتن تنها به مصدق بازی در داخل محدود نمی شود، بلکه جماعتی از اصلاح طلبان خارج از کشور هم که سالهاست پس از واقعه ۸۸ نان "اپوزیسیون نمائی" را می خورند و رسانه های خارج را جولانگاه خود قرار داده اند: از رضاعلیجانی و تقی رحمانی تا فرخ نگهدار و فتاح پور و از ابراهیم  نبوی تا اشکوری و از سروش تا مزروعی و....  در نامه ای سرگشاده* با تبریک به این  موققیت بزرگ نه فقط به نجات رهبر مطلقه و حامیان او در این مخمصه برای گریز از کوچه بن بستی که در آن گرفتارآمده است و نیاز به شبکلاهی برای بیرون کشیدن کبوتر پیروزی از ورای آن دارد، برای آنکه خود را به گاه عقب نشینی و فرار هم قهرمان جا بزند شتافته اند، بلکه با سبقت گرفتن از خود رژیم و اصحاب قدرت، از هم اکنون برای گرم کردن تنور انتخابات آتی مجلس شورا و خبرگان آستین های خود را بالازده و مردم همیشه در صحنه را به شرکت در انتخابات فراخوانده اند!  مدعیان روشنفکری که بجای مبارزه علیه استبداد مطلقه به مدیحه گوئی از نظام آن هم درست در لحظاتی که باید مچ دیکتاتور را در سربزنگاه و درعبور از این گردنه گرفت و کوس رسوای عقب نشینی آن را با هدف درهم شکستن اقتدارمطلقه بر چهاردیوار جهان به صدا درآورد، به نجات سیستم و تطهیر سازوکارهای آن شتافته و کمرهمت برای بازتولید و نفس تازه کردن آن بسته اند. براستی این مدعیان مبارزه برای دموکراسی چه نشانی از اپوزیسیون بر پیشانی خود دارند؟

 نکات زیرملاحظاتی است پیرامون اهمیت و پی آمدهای همین چک نویس ناقابل که در وقت اضافی و پس از یک ماراتن طولانی و نفس گیر بدست آمده است:

۱- ابعادبین المللی. بحران هسته ای ایران بدلیل صف آرائی جهانی ۵+۱ و ایران و گره خوردن آن با جنگ قدرت شدید در داخل طبقه حاکم آمریکا و صف بندی های شدید منطقه ای از ابعاد جهانی برخورداراست. دولت اوباما روی آن به عنوان مهمترین دست آورد سیاست خارجی اش و یکی از مهمترین معضل پس از پایان جنگ سرد سرمایه گذاری کرده است که در همان گام اول موجب افزایش ۴-۵ درصدی محبوبیت او شده و رقبای داخلی و یا متحدین منطقه ای وی هم  بهمان اندازه برای شکست دادن آن پافشاری می کنند. دست یابی به تفاهم لوزان گرچه ضربه ای بر امید مخالفان وارد ساخته است اما این به معنی زائل شدن امید آنها و متمرکز کردن تلاش های خود برای ناکام گذاشتن آن در طی سه ماه آینده نیست.

۲- صدای درهم شکستن اقتدار ولایت مطلقه: در آستانه سال نو و مذاکرات هسته بر روی دو مساله یعنی جدائی ناپذیری کلیات و جزئیات و لغو فوری فوری و تحریم ها به عنوان دو شرط عدول ناپذیر تأکید کرده بود. با این همه همین دستورالعلمل ها در پیچ و خم سخت مذاکره عملا عدول شده بود. چرا که توافق روی باصطلح همه جزئیات ناممکن بود بدارن فاصله و از سوی دیگر عدم دست یابی به سند مشترکی می توانست موجب تقویت شائبه بن بست و شکست شد و نتواند زیر فشار سنگین مخالفین تا ماه ژوئن پایداری کننند بهمین دلیل به هر قیمتی بود در وقت اضافه و مذاکرات فشرده بی سابقه تفاهم نامه ای را بدون جنبه اجرائی را انتشار دادند از همین ور با نام گذاری به آن تفاهنامه به جای توافقنامه.

ج- ماهیت توافقنامه ها و  باصطلاح شیت کاغذها بخوبی نشانگر آن است  نشان می دهد که دکوری از تأسیسات هسته ای با ماهیت سترون شده درونمایه اصلی آن را تشکیل می دهد. این دکور همراه با نظارت فوق العاده  و بی سابقه به همه اجزاء چرخه هسته ای از معدن تا تولید حتی تا ۲۵ ساله و بعضا برای همیشه قرارداشته و با لغو تدریجی همراه با راستی آزمائی سفت و سخت و تعبیه سازوکار نظام خودکار برگشت تحریم ها در صورت خلاف صورت می گیرد. همه اینها به آن معنی است که کشور ایران و نه فقط دولت جمهوری اسلامی تا اطلاع ثانوی در قرنطییه و نظارت فوق العاده است و تا آن زمان از حقوق عادی یک عضوعادی آژآنس برخوردار نیست. و تازه همه این درصورت است که هم چیز به خوبی و بی دردسر سپری شود و از خوان هائی که ممکن است هرآن در برابر آن گسترانده می شود بسلامت عبورکند.

د- با گذشت زمان به تدریج رنگ و جلای ادعاهاهای دست آوردهای خود خوانده و خوانش تفاهم نامه بر آن اساس از سوی طرف ایرانی رنگ می بازد و به تدریج پرده ها برای مشاهده آن چه که صورت گرفته و ماهیت باصطلاح بردبرد آن بالا می رود. چنان که ظریف می پذیرد که رفع عمده تحریم ها پس از روشن شدن راستی آزمائی و تأیید بازرسان صورت خواهد گرفت و عراقچی در توجیه این که چرا فقط غنی سازی آنهم محدود و کنترل شده چرا فقط در نطنز و با سانتژیوفوژهای نسل اول از رده خارج شده؟ می گوید ظرفیت نطنز سالها برای همه نیازهای ما کافی بوده است. روزنامه عصرما در پاسخ به مخالفان دلواپس داخلی این توافقنامه می نویسد:

ناخرسندی آنان در قالب انتقاد از آنچه «برچیدن ۱۳ هزار سانتریفیوژ، نابودی ۹۷۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده، ممنوعیت غنی سازی بالای ۳.۵ درصدی و تغییر کاربری فوردو و نطنز،  پذیرش موقت و داوطللبانه پروتکل الحاقی در قبال تخفیف های صرفا هسته ای (تخیف تحریم ها )» ذکر می کنند این پرسش را قابل طرح می سازد که واقعا انتظار داشتند چه اتفاق خارق العاده ای رخ دهد که نداده است؟ آیا واقعا تصور می کردند ۵ کشور عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل (آمریکا، فرانسه، انگلستان، روسیه و چین) به اضافه آلمان و هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا به لوزان سوییس آمده بودند و ۸ روز با ایران مذاکره می کردند تا همه حقوق هسته ای ایران را تامین کنند و به رسمیت بشناسند و در نهایت بگویند به خاطر صدور ۶ قطعنامه که پیشتر برای تحریم و فلج کردن اقتصاد ایران صادر کرده بودیم احساس پشیمانی می کنیم و غنی سازی در حد ۲۰ درصد را به رسمیت می شناسیم؟ انتظار داشتند هیات ایرانی تنها بر غنی سازی ۲۰ درصدی تاکید می ورزید و زیر بار تبدیل فوردو به یک مرکز تحقیقاتی نمی رفت و با کاهش تعداد سانتریفیوژها موافقت نمی کرد و زیر بار هیچ توافقی نمی رفت و لوزان را ترک و شکست مذاکرات را اعلام می کرد؟...

و این درحالی است که با کناررفتن پرده از جلوی صحنه و بیرون آمدن رژیم ایران از آنسوی تونل معلوم می شود که رژیم لااقل دوسوم وزن کم کرده است (دوسو سانتریفوژه ها) و ۹۸%  اورانیوم ذخیره شده اش را در این بازی کلاغ پر- گوش پر از دست داده است. نگاهی به سخنرانی های متوالی اوباما و بخصوص آخرین سنخرانی آن درمورد ایران تصویری از آن بازی گوش پر را به نمایش می گذارد. نگاهی به گفتگوی نیویورک تایمز با اوباما و دیگرسخنرانی های وی در این عرصه تصویر گویائی از آنچه که رخ داده و یا قراراست رخ بدهد ارائه می دهد.

بحث بر سر حفظ تأسیسات هسته ای نیست. برعکس اصرار بر حفظ ماکتی سترون شده و فشار و انقیاد بر آمده از قبل آن است. سخن بر سرحاکمیتی است که برای حفظ سلطه خود بر مردم با گروگان گرفتن سرنوشت آنها در صدد است با گریز از بن بستی به بن بست دیگری رهنمون شود. و این که  برای عبور از این بن بست های فرساینده و پایان ناپذیر راهی جز عبور از بن بست اصلی یعنی استبداد مطلقه وجود ندارد. واقعیت آن است که رژیم برای حفظ اقتدار به لرزه افتاده خود نیاز به بحران آفرینی در منطقه از یکسو و سیاست سرکوب داخلی و انسداد سیاسی در داخل از دیگرسو و نیز هموار کردن راه بده و بستان با قدرت های بزرگ دارد که هزینه همگی آنها از حساب  مردم پرداخت می شود.

بحث بر سر آن است که بدون فعال شدن بازیگر اصلی و سوم، کنشگری مردم آگاه به آن چه که در حال وقوع است و خواهان بدست گرفتن سرنوشت خود و افشای آنانی که آب به آسیاب گذر آسان رژیم از این گردنه یاری می رسانند، بی شک وارد بن بست دیگری خواهیم شد و تکرار این داستان اگر با آن مقابله نشود می تواند تا به پایان بردن رمق و فروپاشی جامعه و کشور ادامه یابد.

۲۰۱۵-۰۴-۰۶  تقی روزبه

*-پیام تبریک جمعی از کنشگران سیاسی برای توافق اولیه در ارتباط با پرونده هسته ای

http://www.irangreenvoice.com/article/2015/apr/05/48988

 

بحران هسته ای و رویکردسوم

http://www.taghi-roozbeh.blogspot.de/2015/04/blog-post.html#more

 

http://taghi-roozbeh.blogspot.com

_______________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.