جمعه ۸
فروردین
۱۴۰۴ برابر
با ۲۸ مارس
۲۰۲۵
سایه
رحیمی،
روزنامهنگار
آرامگاه
خیام؛
بازتاب
روح نابغه
نیشابور در
سازهای
رازآلود

هوشنگ
سیحون
آرامگاه
خیام را با
الهام از سه بعد
وجودی این
ستارهشناس،
ریاضیدان و
شاعر طراحی
کرد
در
انتهای
بلوار خیام
در جنوب شرقی
نیشابور،
باغی سرسبز
قرار دارد که
در قلب آن،
اندیشمندی
از تبار
ستارهشناسان،
شاعران و
ریاضیدانان
برجسته جهان
در خاک
آرمیده است.
آرامگاه
خیام نهتنها
از مهمترین
نمادهای
فرهنگی و
گردشگری
نیشابور محسوب
میشود،
بلکه جلوهای
از شکوه
اندیشه،
معماری و هنر
است؛ بنایی
که هوشنگ
سیحون،
معمار
برجسته و نامدار،
با الهام از
رازورمز
هستی، سرودههای
خیام و دانش
ستارهشناسی
و ریاضی او،
چنان خلق کرد
که پژواک سه بعد
وجودی این
نابغه
ایرانی باشد.
آرامگاه
خیام که حالا
خار چشم
تندروهای
مذهبی شده
است و بنای
تخریب آن را
دارند، روز
دوازدهم
فروردین
۱۳۴۲ در
مراسمی با
حضور محمـدرضاشاه
و شهبانو فرح
پهلوی
افتتاح شد و
در سال ۱۳۵۴
در فهرست
میراث ملی
ایران به ثبت
رسید.
مقبره
خیام در فراز
و فرود تاریخ
آرامگاه
خیام در طول
تاریخ فراز و
نشیبهای
بسیار را از
سر گذرانده
است. اسناد
تاریخی
روایت میکنند
که این ستارهشناس،
ریاضیدان و
شاعر بزرگ پس
از درگذشت،
در گورستان
مرکزی حیره
نیشابور به
خاک سپرده شد
و در ابتدا مزار
و آرامگاهی
درخور نداشت.
نظامی
عروضی، شاعر
و نویسنده
نامدار سده
ششم، که کتاب
چهارمقاله
را درباره
چهار فن
دبیری،
شاعری، طب و
نجوم به
یادگار
گذاشته، نقل
میکند که
وقتی در
محفلی
دوستانه در
بلخ، خیام را
دیده، از
زبان او
شنیده است:
«گور من در
موضعی باشد
که هر بهار،
شِمال [نسیم]
بر من گلافشان
میکند.»
سالها
پس از این
دیدار
دوستانه و
چهار سال پس
از درگذشت
خیام، گذار
نظامی عروضی
به نیشابور افتاد
و «در آدینهروزی»
به زیارت
مزار خیام در
گورستان
حیره رفت.
خالق
چهارمقاله
خاطره آن روز
را چنین
روایت کرده
است: «بر دست چپ
گشتم. در
پایین دیوار
باغی، خاک او
نهاده و
درختان
اَمرود و
زردآلو، سر از
باغ بیرون
کرده و چندان
برگ و شکوفه
بر خاک او
ریخته بود که
خاک او در زیر
گُل پنهان
شده بود و مرا
یاد آمد آن
حکایت که به
شهر بلخ از او
شنیده بودم.
گریه بر من
افتاد که در
بسیط عالم و
اقطار ربع
مسکون او را
هیچ جای
نظیری نمیدیدم.»
خیام
سالها در
سکوت این باغ
آرمیده بود،
بیآنکه
آرامگاه و
گوربنایی
درخور شکوه
نامش داشته
باشد. اما حتی
این مزار
ساده نیز از
گزند ویرانی
در امان
نماند. با
حمله مغولان
به ایران،
گورستانها
نیز از تیغ
تخریب و
تاراج در
امان
نماندند. در
این هجوم، نهتنها
مزار خیام،
بلکه بنای
مجاور آن،
امامزاده
محروق نیز
ویران شد.
سالها
بعد، در
روزگار
تیموریان، به
فرمان سلطان
حسین
بایقرا،
آخرین
پادشاه این
سلسله، بقعه
امامزاده
محروق
بازسازی شد. سپس
در دوران شاه
طهماسب
صفوی، این
بنا گسترش یافت،
ایوان و بخشهای
جدیدی بدان
افزوده شد که
یکی از آن بخشها
نیز مزار
خیام در
اتاقکی
ایوانمانند
بود. و در همین
بازسازی، بر
فراز مزار
خیام، بنای
آجری ساده و
مکعبشکل
استوار شد. تا
اینکه طرح
ساخت
آرامگاهی باشکوه
در دوران محمـدرضاشاه
پهلوی در
دستور کار
قرار گرفت.
آرامگاه
خیام، از سنگ
تا شکوه
ستاره
پیشینه
ساخت
آرامگاه
خیام به شکل
کنونی به سال
۱۳۱۳ بازمیگردد؛
سالی که آیین
پاسداشت فردوسی
و شاهنامه در
تهران و توس
برنامهریزی
شد. استادان و
پژوهشگران
بر این باور
بودند که شرقشناسانی
که برای این
مراسم راهی
ایران میشوند،
بیتردید
سودای زیارت
خیام را نیز
در سر خواهند
داشت. از همین
رو، تصمیم بر
آن شد که پیش
از برگزاری
این رویداد،
مقبرهای در
خور شان این
شاعر، ریاضیدان
و ستارهشناس
برجسته
ساخته شود.
اما
زمان اندک
بود. به همین
دلیل، در
نخستین گام و
با اهتمام
انجمن آثار
ملی و بر اساس
طرحی از کریم
طاهرزاده
بهزاد
تبریزی، در
قسمت شرقی
امامزاده
محروق،
یادمانی
سنگی بر مزار
خیام برپا شد.
این آرامگاه
سکویی
چهارگوش، با
دیوارهای
کوتاه
پیرامون قبر
بود. در کنار
آن، ستونی
سنگی قرار
داشت که بر
سینهاش، با
خط نستعلیق،
بیتی از ملکالشعرای
بهار نقش
بسته بود.
این
یادمان
اگرچه گامی
در پاسداشت
خیام بود، شکوه
او را آنگونه
که باید
بازتاب نمیداد.
از این رو،
طرحی نو در
انداخته شد
تا مقبرهای
ساخته شود که
نهفقط
مامنی برای
شاعر در خاک
آرمیده
باشد، که روح
بلند و
اندیشه ژرف
او را نیز
منعکس کند.
در سال
۱۳۳۸، این
ماموریت
خطیر به
هوشنگ سیحون،
معمار
برجسته
ایرانی،
واگذار شد؛
مردی که نهتنها
در هنر
معماری چیرهدست
بود، بلکه با
فرهنگ، ادب و
روح عرفانی
ایرانزمین
هم آشنایی
ژرف داشت.
سازه
شگفتآور و
رازآلود
هوشنگ سیحون
هوشنگ
سیحون
هنگامی که
طراحی
آرامگاه
خیام را آغاز
کرد، با
چالشی
بنیادین
روبرو شد؛
چگونه میتوانست
مقبرهای
درخور این
شاعر و
دانشمند
بزرگ بسازد،
بیآنکه با
بنای
امامزاده
محروق که در
همسایگی آن
قرار داشت، تداخل
پیدا کند؟
او
برای حل این
مسئله، باغ
را بر محوری
عرضی استوار
کرد، تا
آرامگاه
خیام که در
گوشه شمالشرقی
باغ جای
گرفته بود،
از بقعه
امامزاده فاصله
بگیرد و در
عین حال،
همچون جزیرهای
مستقل، روحی
یگانه داشته
باشد.
بنابراین
برای انفکاک
آرامگاه از
بقعه امامزاده،
بقایای پیکر
خیام از جبهه
شرقی به شمال
شرق باغ
منتقل شد.
زیرا امکان
این وجود نداشت
که دو بنای
بزرگ کنار هم
باشند.
سیحون
در یکی از
مصاحبههایش،
رازهای
نهفته در
طراحی
آرامگاه را
چنین بازگو
کرده است: «در
چهارمقاله
عروضی، خیام
گفته بود
آرزو دارم
مزارم در
جایی باشد که
در بهاران،
برگ گل بر
خاکم ببارد.
من نقطهای
در باغ را
انتخاب کردم
که سه متر
پایینتر از
سطح درختان
زردآلو قرار
داشت؛ چرا که
در فصل بهار،
شکوفههای
این درختان
بر مزار فرو
میریزد. اما
خیام فقط
شاعری خیالپرداز
نبود، او
ریاضیدانی
چیرهدست و
ستارهشناسی
بزرگ نیز
بود؛ پس
کوشیدم تا هر
سه بعد شخصیت
او در طراحی
مقبرهاش
بازتاب یابد.»
بدینسان،
سیحون سازهای
شگفتآور و
رازآلود را
بنا کرد. او ۱۰
پایه برای
آرامگاه در
نظر گرفت،
چرا که این
عدد، نخستین
عدد دورقمی و
بنیان
بسیاری از
نظامهای
عددی است. از
هر پایه، دو
تیغه به شیوهای
هندسی و
منظم، مورب
بالا میروند،
در نقطهای
خاص به
یکدیگر میرسند
و سپس بر پایه
مقابل فرود
میآیند. این
خطوط در مرکز
آرامگاه،
جایی که
تمامی مسیرها
به هم میپیوندند،
سطحی پیچیده
و پویا را
پدید میآورند؛
سطحی که بر
اساس یک
فرمول ریاضی
طراحی شده
است و جلوهای
از نبوغ
ریاضی خیام
را در خود
دارد.
اما
راز شگفتانگیزتر
در سقف نهفته
است؛ جایی که
برخورد تیغهها،
شکلی از یک
ستاره را میسازند.
از لابلای
روزنههای
این ستاره
نیز آسمان
فیروزهای
نیشابور و
ستارههای
آسمان شهر
نمایان است
تا جلوهای
از تبحر خیام
در علم ستارهشناسی
باشد.
درون
لوزیهایی
که ستاره را
ساختهاند
نیز کاشیهایی
مزین به
رباعیات
خیام به خط
شکسته استاد
مرتضی
عبدالرسولی
به جانمایی
شده است. از
جمله رباعی
مشهور «در
کارگه کوزهگری
رفتم دوش/
دیدم دو هزار
کوزه گویا و
خموش/ناگاه
یکی کوزه
برآورد
خروش/کو کوزهگر
و کوزهخر و
کوزهفروش».
اطراف
اشعار نیز با
نقشهایی از
گل و برگ
تزیین شده
است. پیرامون
بنا نیز هفت
حوضچه آب،
اشارهای به
هفت آسمان،
هفت فلک و هفت
تپه قرار
دارند. در
کنار آنها،
احجامی هرمیشکل
دیده میشود
که الهامگرفته
از چادر است؛
گویی اینجا
خیمهای
نمادین برپا
شده برای
خیام، آن که
نامش را از
شغل پدر،
خیمهدوزی،
به ارث برد.
در
گوشهای از
این باغ، استاد
ضیایی،
هنرمند
مجسمهساز،
دو درخت
خشکیده را به
تندیسهایی
از شخصیت و
رباعیات
خیام بدل
کرده است و کمی
دورتر، در
انتهای راهی
باریک،
مجسمه خیام
قد
برافراشته؛
گویی در
سکوتی
پرمعنا، به
رهگذران
خیره شده است
و همچنان به
سرنوشت و اسرار
جهان میاندیشد.
هوشنگ
سیحون در این
شاهکار
معماری بهدنبال
چیزی فراتر
از ساختن یک
مقبره صرف
بود؛ او میخواست
روح صاحب
آرامگاه را
در ساختار
بنا متجلی
کند و در
نهایت نیز
موفق شد.
نام
سیحون با
آرامگاههایی
پیوند خورده
که هر یک،
روایتگر
شخصیت و جایگاه
صاحبانشاناند.
آرامگاه
خیام در
نیشابور،
آرامگاه
ابوعلی سینا
در همدان، آرامگاه
کمالالملک
در نیشابور،
آرامگاه
نادرشاه
افشار در
مشهد،
بازسازی و
طراحی
دوباره
آرامگاه
فردوسی در
توس و چندین
اثر ماندگار
دیگر، تنها
گوشهای از
میراث او
هستند که
پنجم
خردادماه
۱۳۹۳، در
ونکوور و دور
از وطن، چشمانش
را برای
همیشه بست و
پیکرش،
پیچیده در
پرچم ملی
شیروخورشیدنشان
و درفش
کاویانی، با
مشتی خاک
وطن، در لسآنجلس
به خاک سپرده
شد.
حکیم
عمر خیام؛
شاعر،
ریاضیدان،
فیلسوف و منجم
خواجه
امام حجهالحق
ابوالفتح
عمر بن
ابراهیم
خیامی
نیشابوری،
معروف به
حکیم عمر
خیام، یکی از
درخشانترین
چهرههای
علمی و ادبی
ایران در قرن
پنجم و اوایل
قرن ششم هجری
قمری است.
تاریخ تولد
او را بین سالهای
۴۱۷ تا ۴۴۰
هجری قمری
تخمین زدهاند.
خیام از
معدود
اندیشمندانی
بود که در شاخههای
مختلف علوم
همچون
ریاضیات،
نجوم، فلسفه،
پزشکی و
ادبیات سرآمد
دوران بود و
در تمام این
حوزهها
آثار
ارزشمندی از
خود به جا
گذاشت.
یکی
از مهمترین
دستاوردهای
علمی خیام
اصلاح تقویم
خورشیدی بود.
در سال ۴۶۷
هجری قمری،
او به همراه گروهی
از
دانشمندان،
مامور تدوین
تقویمی شد که
دقت آن از
تقویم
میلادی نیز
بیشتر بود.
حاصل این
پژوهش،
تقویم جلالی
بود که مبنای
تقویم امروزی
ایران قرار
گرفت. خیام در
ریاضیات نیز
شهرتی جهانی
دارد؛ پژوهشهای
او در
معادلات
درجه سوم و
نظریه
اعداد، جایگاه
ویژهای در
تاریخ
ریاضیات
دارد.
با این
حال، اگرچه
جایگاه علمی
خیام بسیار
رفیع است،
نام او بیشتر
به واسطه
رباعیات بیهمتایش
در جهان
شناخته شده
است. او به دو
زبان فارسی و
عربی شعر میسرود
و رباعیاتش
بازتابی از
نگاه فلسفی و
شکاکانهاش
به جهان، گذر
زمان و
سرنوشت
انسان است.
این رباعیات
که درونمایههایی
همچون لذت از
لحظه حال،
ناپایداری
دنیا و جبر و
اختیار دارند،
شهرت جهانی
پیدا کردند.
حکیم عمر
خیام در سال
۵۱۷ یا ۵۲۶
هجری قمری در
زادگاهش
نیشابور
دیده از جهان
فروبست.
در قرن
نوزدهم،
ترجمه
ادوارد
فیتزجرالد
از رباعیات
خیام به زبان
انگلیسی،
موجی از
علاقه به این
شاعر ایرانی
را در اروپا و
آمریکا
برانگیخت و
او را در زمره
معروفترین
شاعران
ایرانی در
سراسر جهان
قرار داد.
حمله
تندروها به
خیام و
اندیشههایش
خیام
چون او از
زهدگرایی و
ریاکاری
فاصله داشت و
باورهای
قطعی را زیر
سوال میبرد،
همواره هدف
حمله کسانی
قرار میگیرد
که تفکر
انتقادی را
برنمیتابند.
او در بسیاری
از رباعیاتش
نگاه فلسفی
عمیقی به
جهان،
سرنوشت و جایگاه
انسان دارد و
به
جبرگرایی،
معاد و فلسفه
رایج دینی به
دیده تردید
مینگرد و به
ناپایداری
جهان و
تقدیرگرایی
کنایه میزند.
تفکراتی
نظیر «دم را
غنیمت شمار» و
تاکید بر لذت
بردن از
زندگی، برای
تندروهای
مذهبی که به
زهد و
دنیاگریزی
معتقدند،
چالشبرانگیز
است.
علاوه
بر آن خیام
ابایی ندارد
از اینکه در
اشعارش
ریاکاری
مذهبی را نقد
کند و همین
رویکرد انتقادی
باعث شده است
که تندروها
او را به بیدینی
و الحاد متهم
کنند.
با این
حال، خیام از
جمله
متفکرانی
است که در طول
تاریخ،
تحسین شخصیتهای
برجسته
ایران و جهان
را
برانگیخته
است. از جمله
برتراند
راسل،
فیلسوف
بریتانیایی،
که خیام را به
دلیل
خردگرایی
فلسفی میستاید
و او را همفکر
فلاسفه
مدرن میداند.
ویکتور
هوگو، شاعر و
نویسنده
فرانسوی نیز
باور داشت که
اگر خیام در
اروپا متولد
شده بود، امروز
در کنار
دکارت و نیچه
از بزرگترین
فیلسوفان
جهان به شمار
میآمد.
ادوارد
فیتزجرالد،
مترجم و شاعر
انگلیسی که رباعیات
خیام را به
شهرت جهانی
رساند، نیز
گفته که «در
اشعار خیام،
نوعی حقیقت
تلخ نهفته است
که در عین
سادگی، عمیق
و تفکر
برانگیز است».
عبدالحسین
زرینکوب،
مورخ و
نویسنده
برجسته
ایرانی هم بر
نبوغ علمی
خیام تاکید
داشت و میگفت
که اهمیت
علمی او کمتر
از جایگاه
ادبیاش
شناخته شده
است. صادق
هدایت هم در
کتاب «ترانههای
خیام» به
تحلیل عمیق
تفکر او
پرداخت و نوشت:
«خیام در
برابر تقدیر
تسلیم نشد،
بلکه با نیشخندی
تلخ، آن را به
سخره گرفت.»
منبع: ایندپندت
فارسی
https://www.independentpersian.com/node/413596/فرهنگ-و-هنر/آرامگاه-خیام؛-بازتاب-روح-نابغه-نیشابور-در-سازه%E2%80%8Cای-رازآلود
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند.
حق
ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|