نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران

سایت رسمی N A M I R

صفحه نخست

 

 

روزهای پایانی یک دیکتاتور

بشار اسد با فروپاشی رژیمش، تحت پوشش شب از سوریه فرار کرد

نویسنده: بن هابارد، فرناز فصیحی، کریستینا گلدباوم و هوایدا سعد

 ۲۴ دسامبر ۲۰۲۴

ترجمه: نامی کارخانه

محله‌‌ای ویران شده در حمص، سومین شهر بزرگ سوریه

عکس از دیوید گاتنفلدر/ نیویورک تایمز

 

در حالی که شورشیان در ۷ دسامبر به دمشق پایتخت سوریه حمله می‌کردند، کارکنان کاخ ریاست جمهوری هیلتاپ برای سخنرانی آماده می‌شدند و امیدوار بودند که این سخنرانی منجر به پایان صلح آمیز جنگ داخلی ۱۳ ساله شود.

دستیاران رئیس جمهور بشار اسد به ایده های پیام رسانی فکر می‌کردند. یک گروه فیلمبرداری دوربین و نور را در کنار آنها تنظیم می‌کردند. ایستگاه تلویزیونی دولتی سوریه آماده‌ی پخش محصول نهایی بود: سخنرانی آقای اسد که اعلام می‌کرد قصد دارد قدرت را با اعضای اپوزیسیون سیاسی به اشتراک بگذارد. این مطالب بر اساس اظهارات سه نفر است که در آماده سازی پخش پیام تلویزیونی اسد مشارکت داشتند.

به گفته‌ی یک منبع داخلی کاخ که دفترش در نزدیکی دفتر رئیس جمهور بود، بشار اسد که درون کاخ کار می‌کرد و بیش از دو دهه از ترس و زور برای حفظ حکومت استبدادی خود بر سوریه استفاده کرده بود، به کارکنانش هیچ گونه نگرانی نشان نداده بود.

به گفته این منبع، به دستیاران آقای اسد، از جمله بخش قدرتمند زرهی چهارم ارتش سوریه، به رهبری برادر رئیس جمهور، ماهر اسد گفته شده بود که دفاع از پایتخت تقویت شده است. همه فریب خورده بودند.

به گفته‌ی شش مقام دولتی و امنیتی خاورمیانه، پس از غروب، رئیس جمهور از پایتخت خارج شده‌ و به طور مخفیانه به یک پایگاه نظامی روسیه در شمال سوریه و سپس با یک جت روسی به مسکو پرواز کرد.

به گفته‌ی دو مقام عراقی، ماهر اسد آن شب به طور جداگانه با دیگر افسران ارشد نظامی از راه بیابان به عراق فرار کرد. مکان فعلی او هنوز ناشناخته است.

این منبع داخلی گفت که بشار اسد به قدری مخفیانه کشورش را ترک کرد که برخی از دستیارانش چند ساعت پس از رفتن او در کاخ ماندند و منتظر سخنرانی بودند که هرگز انجام نشد. بعد از نیمه شب، خبر رسید که رئیس جمهور رفته است. آنها در وحشت فرار کردند و دروازه های کاخ را برای شورشیان که چند ساعت بعد حمله می‌کردند، بازگذاشتند.

سقوط بشار اسد به طور ناگهانی به کنترل ۵۰ ساله‌ی خانواده‌اش در سوریه پایان داد - که باعث شادی قربانیان و دشمنانش شد - نقشه‌ی استراتژیک خاورمیانه را به هم زد و سوریه را در یک مسیر جدید و نامشخص قرار داد.

بشار اسد در آخرین روزهای قدرت از روسیه، ایران و عراق برای کمک نظامی درخواست کرده‌بود که بی فایده بود، زیرا سرویس اطلاعاتی ارتش او سقوط نیروهای خود را مستند کرده‌بود. این گزارشهای سری توسط نیویورک تایمز بررسی شده‌است.

به گفته‌ی چهار مقام منطقه‌ای که در این مذاکرات دخیل بودند، برای نجات شهر باستانی دمشق از نبردی خونین، دیپلمات‌های شش کشور به دنبال راه‌هایی برای کناره‌گیری اسد از قدرت به صورت صلح‌آمیز بودند. یک مقام گفت که یک پیشنهاد این بود که او قدرت را به رئیس نظامی‌اش منتقل‌کند و تسلیم کودتا شود.

گزارش سقوط آقای اسد که بخش زیادی از آن قبلا گزارش نشده‌است، بر اساس مصاحبه با مقامات سوری، ایرانی، عراقی و ترکیه؛ دیپلمات‌های مستقر در دمشق؛ و همچنین همکاران آقای اسد و شورشیان است که در سقوط او نقش داشتند، میباشد. بسیاری از آنها، بخاطر پروتکل‌های دیپلماتیک یا ترس از انتقام بقایای رژیم سابق یا از ترس شورشیان که اسد را سرنگون کردند، به شرط ناشناس ماندن صحبت کردند.

حالا، شورشیان از کاخ ریاست جمهوری محافظت می‌کنند؛ خانه آقای اسد توسط غارتگران خالی شده‌است و سوری‌هایی که در طول سالها جنگ داخلی به او وفادار ماندند، از اینکه او بدون هیچ کلمه‌ای کشور را ترک کرده و آنها را به سرنوشت خود واگذار کرده، خشمگین شدند.

یکی از کارکنان داخل کاخ که قبل از ورود شورشي‌ها به سختی موفق به فرار شده بود گفته‌است:

"چگونه برای امنیت شخصی خودت، همه مردم رو فدا کردی؟ "

این شخص از حاکمان جدید سوریه، دور از دمشق پنهان شده بود و هنوز در تلاش بود تا با فرار ناگهانی آقای اسد مقابله کند. او همچنین گفت: "این خیانت است که من نمی توانم باور کنم،"

 

با سقوط حلب

در اواخر نوامبر، وقتی شورشیان شمال غربی سوریه، حمله ای را با هدف عقب نشینی نیروهای اسد آغاز کردند، رئیس جمهور برای یک مناسبت خانوادگی در کشور دیگری بود. پسر بزرگش، حافظ اسد، در حال دفاع از پایان نامه دکترا در دانشگاه دولتی مسکو بود.

در یک سالن غار شکل با دیوارهای چوبی در تپه ای که چشم انداز آن پایتخت روسیه بود، همسر آقای اسد، اسما اسد و پدربزرگ و مادربزرگ حافظ گرد هم آمده‌بودند.

پایان نامه‌ی او با عنوان "سوال‌های عددی چندجمله‌ای در مجموعه‌ی اعداد جبری" بعید بود که خوانندگان گسترده‌ای را جذب کند. اما این یک تعهد منحصر به فرد بود: "به شهیدان ارتش عرب سوریه، که بدون فداکاری‌های آنان هیچ یک از ما وجود نداشت.”

بشار اسد هم در مسکو بود، اگرچه در جلسه پایان‌نامه حضور نداشت. اما در خانه، ارتشی که پسرش حافظ به عنوان قهرمان از آن ستایش کرده بود قبل از پیشروی شورشیان در حال فروپاشی بود.

بشار اسد برای ۱۳ سال، در جنگ داخلی علیه گروه‌های مسلح که به دنبال سرنگونی او بودند، جنگیده بود. این درگیری کشور را ویران کرده‌بود، بیش از نیم میلیون نفر کشته و میلیون‌ها نفر به کشورهای دیگر پناهنده شده‌بودند. ایران و متحدش، گروه شبه نظامی لبنان، حزب‌الله، از سربازانش حمایت کرده بودند، و روسیه جنگنده‌هایی را برای حمله فرستاده بود که منجر به ویرانی جوامع شورشیان شده‌بود.

در حدود سال ۲۰۲۰، به نظر می‌رسید که جنگ به بن بست رسیده است. اقتصاد سوریه ویران شده‌بود و بخش زیادی از قلمرو آن از دست بشار اسد خارج شد. با این حال، او در قدرت باقی ماند و برای از دست دادن موقعیت خود و پایان موقعیت منزوی بین المللی‌اش کار کرد.

این کارمند داخلی کاخ، که سالها برای آقای اسد در کاخ کار می‌کرد، به یاد می‌آورد: "زندگی عادی بود و همه به آینده نگاه می‌کردند."

در ۳۰ نوامبر، ائتلاف شورشی به رهبری حیات تحریر شام، یک گروه اسلامی با ریشه در القاعده، شهر شمالی حلب را که یک مرکز اقتصادی بزرگ است، تصرف کرد و مردم را در سراسر خاورمیانه شوکه کرد. این کارمند کاخ به یاد می‌آورد که آقای اسد به دمشق برگشت و کارکنانش را ناراحت یافت، اگرچه هیچ کس فکر نمی کرد که پایتخت آسیب پذیر باشد.

آقای اسد با آگاهی از اینکه ارتش او سالها در جنگ بوده است، از قدرت های خارجی که قبلا به او کمک کرده بودند، کمک خواست.

بنر رئیس جمهور پیشین بشار اسد که در نزدیکی حماه سوریه آویزان شده بود،

پس از سرنگونی رژیم وی در این ماه مخدوش شد. عکس از دیوید گاتنفلدر/ نیویورک تایمز

 

در تهران، فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جلسات اضطراری برای بررسی راه های کمک به آقای اسد برگزار کردند، به گفته سه مقام ایرانی، از جمله دو عضو سپاه پاسداران. دو روز پس از سقوط حلب، وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، به آنجا سفر کرد و علنا اعلام کرد که دمشق پایدار است. دوربین های تلویزیونی او را برای عکس گرفتن با خانواده ها در خیابان و خوردن در رستوران محبوب شاورما با همتای سوری اش همراهی کردند. او به رسانه های خبری ایران قول داد که ایران تا پایان در کنار آقای اسد خواهد‌بود. گزینه‌های ایران محدود بود در طول جنگ سوریه، ایران کمک های نظامی زیادی به آقای اسد کرده بود، فرماندهان و جنگجویان خود را از سپاه پاسداران و همچنین کماندو های حزب الله و جنگجویان بسیاری از کشورهای دیگر فرستاده بود. اما حزب الله تازه از جنگ خودش با اسرائیل بيرون آمده‌بود، و به شدت خسارت دیده‌بود. اسرائیل هزاران جنگجوی آنها را کشته یا زخمی کرده بود، بسیاری از مهمات آنها را نابود کرده بود و اکثر رهبران ارشد حزب‌الله را کشته‌بود. اسرائیل همچنین هواپیماهای ایرانی که به سوریه می‌رفتند و هرگونه نیروی زمینی ایرانی در آنجا را تهدید کرده بود و هیچ راه عملی برای ایران برای حمایت از اسد باقی نگذاشته‌بود.

آقای عراقچی به رسانه های دولتی گفت که آقای اسد گیج و عصبانی است چون ارتش او نتوانسته است حلب را در دست بگیرد و می‌گوید که رئیس جمهور سوریه "در مورد وضعیت دقیق مطالعه نکرده است." به گفته دو مقام ایرانی، آقای اسد به طور خصوصی به عراقچی گفته که ژنرال‌های او خروج نیروهای ارتش را به عنوان یک حرکت تاکتیکی برای تقویت دفاع از دمشق توصیف کرده‌اند.

قهرمان کلیدی دیگر آقای اسد، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بود. روسیه یک پایگاه نظامی در شمال سوریه و یک پایگاه دریایی در ساحل مدیترانه در طرطوس را ایجاد کرد که به آقای پوتین اجازه می‌داد تا قدرت مسکو را در دور دست گسترش دهد.

آقای پوتین در جنگ سوریه در سال ۲۰۱۵ به کمک آقای اسد آمد، ارتش روسیه شورشیان را مغلوب کرد. او سعی کرد بین آقای اسد و رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان که مدت ها از شورشیان حمایت کرده بود، میانجیگری و آشتی برقرارکند، اما این تلاش هرگز به جایی نرسید.

در روزهای اول پیشروی شورشیان پس از سقوط حلب، آقای اسد در رابطه‌اش با آقای پوتین ناگهان احساس سردی کرد، به گفته منبع کاخ و یک مقام ترکیه‌ای، رهبر روسیه تماس‌های اسد را متوقف کرد.

 

"برنامه‌ای برای مبارزه وجود نداشت"

پس از تصرف حلب، شورشیان به سمت جنوب ادامه دادند و پایگاه اسد در حماه را تصرف کردند و شوک دیگری به رژیم وارد کردند.

پیشروی سریع شورشیان، پوسیدگی عمیق درون ارتش آقای اسد را آشکار کرد. بحران اقتصادی و مجازات تحریم‌ها پول سوریه را به شدت بی‌ارزش کرده بود و حقوق سربازان را به کمتر از ۳۰ دلار در ماه کاهش داده بود.ارتش ضعیف شده بود چون تعداد زیادی از نیروهایش کشته شده‌بودند با این‌حال که نیروهای باقیمانده خوبی تغذیه نمی شدند و به تجهیزات قدیمی مجهز بودند.

شورشیان هم بیشتر سلاح های سبک حمل می‌کردند. اما آنها یک مزیت بزرگ داشتند: هواپیماهای بدون سرنشین، که از آنها برای حمله به مراکز فرماندهی استفاده می‌کردند، سربازان رژیم را پراکنده می‌کردند. گزارش‌های اطلاعاتی ارتش سوریه که توسط تایمز بررسی شده است، حملات بی وقفه‌ی هواپیماهای بدون سرنشین را در سراسر کشور گزارش کرده‌است در حالی‌ که نیروهای آقای اسد هیچ راهی برای مقابله با آنها نداشتند. بسیاری از پهبادها از یک میدان در استان ادلب در شمال غربی، در کنار انبار که حداقل ۲۰۰ فروند از آنها را در خود جای داده بود، پرواز می‌کردند.

به گفته چهار مقام ایرانی، فرماندهان نظامی در تهران،به آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب گفتند که شورشیان خیلی سریع پیشروی می‌کنند به‌طوری که ایران نمی‌تواند کمکی کند.

به گفته چهار مقام ایرانی، آیت‌الله خامنه‌ای که شوکه شده بود، مشاور ارشدش علی لاریجانی را به سفری محرمانه به دمشق فرستاد تا به اسد بگوید که با وعده اصلاحات سیاسی و تشکیل دولت جدیدی که شامل اعضای اپوزیسیون باشد، زمان بخرد. آقای لاریجانی همچنین در مورد موضوع فرار وی صحبت کردند و گزینه‌های تهران یا مسکو را مطرح کردند.

آقای اسد با درک اینکه روسیه و ایران او را نجات نخواهند داد، وزیر خارجه‌ی خود را به بغداد فرستاد. به گفته سه مقام منطقه ای که از مذاکرات آگاه هستند، او به نخست وزیر عراق، محمـد شیاع السودانی گفت که سقوط آقای اسد عراق را به خطر می‌اندازد. او از حمایت نظامی عراق درخواست کرد، اما رهبران ارشد این کشور - نخست وزیر، رئیس جمهور و رئیس مجلس - همه از این درخواست امتناع کردند.

آشکارا، مقامات ایرانی خواستار راه حل دیپلماتیک شدند. گرچه بر اساس گفته شش مقام ایرانی، سران تهران به این نتیجه رسیده بودند که آقای اسد زنده نخواهد ماند بنابراین ایران به آرامی شروع به خروج کارکنان دیپلماتیک و نظامی خود از دمشق کرد.

در یک نامه‌ی داخلی سپاه پاسداران که توسط تایمز مشاهده شده، و فاش شده است، آمده: "آنها به ما گفتند که شورشیان تا شنبه به دمشق خواهند رسید و هیچ برنامه‌ای برای جنگ وجود ندارد. مردم سوریه و ارتش برای جنگ دیگری آماده نیستند. تموم شد”

 

"هيچکس چيزي نميدانست"

۷ دسامبر، آنگاه که خورشید طلوع کرد، وحشت دمشق را فرا گرفته بود. در طول شب، شورشیان به سمت حمص، سومین شهر بزرگ سوریه و آخرین مرکز بزرگ شهری که بین شورشیان و پایتخت ایستاده بود، پیش رفتند.

ساکنان به فروشگاه ها شتافتند تا مواد غذایی را ذخیره کنند تا اگر نبردهای خیابانی، آنها را در خانه به دام بیندازد آذوقه داشته باشند. بعضی‌ها باک ماشینهایشان را پر از سوخت کردند و از شهر فرار کردند.

بر اساس ده ها گزارش اطلاعاتی-نظامی در روزهای ۶ و ۷ دسامبر که توسط تایمز بررسی شده است، در داخل ارتش، مشخص بود که نیروهای آقای اسد در حال شکست‌خوردن هستند.

 در این گزارشها گفته‌شده که نیروهای ارتش مورد تهاجم همه‌ طرفه قرار گرفتند. شورشیان با لباس‌های ارتش با خودروهایی که با عکس‌های آقای اسد مزین شده بودند به حمص نزدیک می‌شدند و گروه‌های مسلح دیگر پست‌های بازرسی ارتش را در درعا در جنوب دمشق تصرف کردند. در یکی از یادداشت ها آمده است که پس از فرار نیروهای ارتش خودروهای زرهی و سلاح های ارتش به دست شورشیان، افتاده است.

گزارش دیگری می‌گوید:" شورشیان قصد دارند کل منطقه جنوبی را کنترل کنند و سپس به پایتخت بروند". و این تنها در چند ساعت اتفاق خواهد افتاد.”

کارمند کاخ اسد به یاد می‌آورد که وضعیت هشدار به کاخ ریاست جمهوری نرسیده بود. آقای اسد و کارکنانش در دفاتر خود بودند، سعی می‌کردند بحران را بدون درک بزرگی آن مدیریت کنند.

در بالا، نیروهای شورشی در دمشق، سوریه، که سرنگونی رئیس جمهور بشار اسد را در این ماه جشن می گیرند.

عکس از دانیل برهولاک/نیویورک تایمز

 

او گفت: "مردم همچنان در حال گمانه‌زنی و حدس و گمان بودند ولی هیچکس به سقوط دمشق فکر نمی‌کرد.”

کارکنان کاخ تمام روز را منتظر سخنرانی آقای اسد بودند، امیدوار بودند که به نوعی جلوی پیشرفت شورشیان را بگیرد.

کارمند کاخ ادامهمی‌دهد که: "مردم زیادی در کاخ بودند که می‌گفتند وقت آن رسیده که او ظاهر شود، از ارتش حمایت کند، مردم را آرام کند."

او اضافه می‌کند که فیلمبرداری بدون توضیح به تعویق افتاد. در غروب، کارکنان دیگر مطمئن نبودند که آقای اسد کجاست.

در طرف دیگر خاورمیانه، در دوحه، قطر، بسیاری از دلال های قدرت منطقه گرد هم آمده بودند تا راهی برای جلوگیری از تشدید وضعیت در سوریه پیدا کنند. بسیاری از کشورهای نماینده از آقای اسد متنفر بودند اما قبول کرده بودند که او از جنگ جان سالم به در برده است و مطمئن نبودند که شورشیان می‌توانند سوریه را یکپارچه نگه‌دارند.

به گفته سه مقام از کشورهای مختلف که در این مراسم حضور داشتند، در میان مقامات جمع شده، از پنج کشور عربی به اضافه‌‌ی ترکیه، روسیه و ایران، بسیاری به این نتیجه رسیده بودند که برای آقای اسد خیلی دیر شده است.

آن شب، شورشیان وارد حمص شدند و ترس از اینکه دمشق هدف بعدی باشد را تشدید کرد.

کارمند کاخ می‌گوید: "بعد از سقوط حمص، همه چیز خیلی پر متشنج شد و هیچ کس چیزی نمی‌دانست، نه درون کاخ و نه بیرون از کاخ."

 

"همه چیز را بسوزانید"

در حالی که آقای اسد کاخ‌های خود را به.عنوان دفتر کار رسمی انتخاب کرده بود، او با همسر و سه فرزندش در یک ویلای مدرن چهار طبقه، در محله‌ای عالی الملیکی در کنار مشق که توسط درختان نخل و چشمه ها احاطه شده بود، زندگی می‌کرد.

بعد از فرار اسد، همسايه‌هایش گفتنه‌اند که زندگی کردن نزدیک اسد خیلی پردردسر بوده است. سربازان دسترسی به خیابان را مسدود کرده‌بودند و از بازدیدکنندگان بازجویی می‌کردند. نصب یک آنتن ماهواره ای جدید یا دستگاه تهویه‌ی هوا نیاز به تعامل پیچیده با سرویس اطلاعاتی داشت.

اما حداقل آقای اسد و خانواده‌اش ساکت بودند, به همین دلیل همسایگان وقتی صدای فریاد نگهبانان را قبل از طلوع آفتاب ۸ دسامبر شنیدند ،از جا پریدند.

یکی از همسایه ها به یاد می‌آورد که نگهبانان فریاد می‌زدند: "بچه ها، فرار کنید، فرار کنید! دارند می‌آیند! خدا لعنتش کند او ما را ترک کرده‌است!"

طبق گفته محمـد، یک سرباز، که تنها نام کوچک خود را از ترس شورشیان اعلام کرده، یک شاخه‌ی اطلاعاتی نیروی هوایی در بخش دیگر شهر نیز دچار هرج‌ و مرج شد. با نزدیک شدن شورشیان، دستورات برای دفاع از پایتخت صادر شد. اما سربازان در تلفن‌های همراه خود، تصاویر رفقای خود را در جاهای دیگر دیدند که لباس های خود را در می‌آوردند و فرار می‌کردند.

پس از فرا رسیدن شب، دستورات آنها تغییر کرد. محمـد به یاد می‌آورد که گفتند: «همه چیز را بسوزانید: اسناد، فایل ها و دیسک های سخت». در این لحظه، من و همکارانم همه احساس کردیم که رژیم در حال سقوط است.»

محمـد هم لباس هاي غيرنظامي پوشيده و از پايگاه بيرون رفت. در داخل کاخ اما کارمند کاخ به یاد می‌آورد که، دستیاران آقای اسد ساعتها منتظر سخنرانی بودند.

بعد از نیمه شب، آنها تماس تلفنی دریافت می‌کنند که به آنها گفته‌می‌شود که رئیس جمهور فرار کرده‌است. بعد رئيس امنيت منطقه زنگ زد و گفت که نگهبانان رفته‌اند و او هم قصد رفتن دارد.

این منبع گفت که بعد از این وحشت وارد کاخ شد و او به سمت ماشینش دوید. در هنگام بيرون رفتن کاخ را خالی و دروازه های آن را باز یافت. او گفت که با عجله به مخفیگاه رفته و در حین رانندگی به این نتیجه رسیده که هیچ وقت برنامه‌ای برای سخنرانی وجود نداشته‌است. به اعتقاد او، این یک نقشه برای منحرف کردن کارکنان آقای اسد بود در حالی که رئیس‌جمهور خودش مخفیانه فرار کرده بود.

این شخص گفت "او ما رو گول زد، آیا او هنوز هم در میان مردم خود محبوبیت دارد؟ نه برعکس. او به ما خیانت کرد”

منبع: نیویورک تایمز

 

 

_______________________________________________________________

مقالات منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر سياست و اهداف نشریۀ اینترنتی نهضت مقاومت ملی ایران نميباشند. 

حق ويرايش اخبار و مقالات ارسالی برای هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.

 

سایت رسمی نهصت مقاومت ملی ایران

https://www.namironline.info