نويسنده: بئاتریس فین
تاریخ
انتشار ۲۸
دسامبر ۲۰۲۴
در نیویورک
تایمز
ترجمه: نامی
کارخانه
سلاحهای
هستهای واقعیت
زندگی
نیستند
بئاتریس
فین،
حقوقدان
سوئدی است که
مدیر صندوق
بین المللی
لکس(Lex) است و مدیر
اجرایی سابق
کمپین بین المللی
برای لغو
سلاحهای
هسته ای،
کمپین برنده ی
جایزه صلح
نوبل در سال
۲۰۱۴، بود.
رها شدن از
شر آنها
نشدنی نیست و
کوشش برای
رها شدن میتواند
بهدست
افراد عادی
مانند من و
شما انجامشود.
امروزه، به
آسانی احساس
ترس از خطر
روزافزون جنگ
هستهای
هر کسی را فرا
میگیرد.
روسیه
پیوسته
ترسایش(تهدید)
هستهای
میکند؛
آمریکا در
حال انجام یک
برنامهی
مدرنسازی
هستهای
در مقیاس
بزرگ است؛
چین
زرادخانه
هستهای
خود را
افزایش میدهد
و تنشها
بین کشورهای
داری جنگ
افزار هستهای
در حال
افزایش است.
اما سلاحهای
هستهای
یک واقعیت
گریزناپذیرِ
زندگی انسان
نیستند.
رهایی از
وجود آنها
شدنیاست
و کوشش برای
این کار میتواند
بهدست
افراد عادی
مانند من و
شما انجام
شود.
پیشینهای
برای حل مشکل
جنگافزارهای
کشتار جمعی
وجود دارد. در
یک دورهای،
ایالات
متحده و
اتحاد
جماهیر
شوروی که سپس
روسیه
نامیده شد،
باهم بیش از
۷۰،۰۰۰ تن
سلاح
شیمیایی
داشتند. اما
در ۷ ژوئیه
۲۰۲۳، ایالات
متحده اعلام
کرد که
واپسین
اندوختههای
سلاحهای
شیمیایی خود
را بر پایهی
کنوانسیون
سلاحهای
شیمیایی
۱۹۹۷ نابود
کرده است.
روسیه نیز آگاهیداد
که این کار را
چند سال پیش
انجام داده
است.
لباسهای
متصدیان
سوخت موشک در
موزهی موشکهای
تیتان، محل
قرارگیری در
سایت موشکی
دوران جنگ
سرد، در
نزدیکی توسان،
آریز. عکس
از An-My Lê
برای
روزنامه
نیویورک
تایمز
هنگامی
که دولتها،
چنین پیمانهایی
را میشکنند — مانند
زمانی که در
سال ۲۰۱۸،
دولت سوریه،
در برابر
شورشیان از
سلاحهای
شیمیایی
استفاده کرد— برتری
کوچکی مییابند
اما میتوانند
با شتاب
محکومیت بین
المللی را
برای خودشان
به ارمغان
بیاورند.
جایگاه استراتژیک
سوریه هرگز
بهبود نیافت
چون از سلاح
کشتار جمعی
استفاده
کردهبود.
جهان، سلاحهای
شیمیایی و
بیولوژیکی
را بسیار
خطرناک میداند
و به عنوان
سرچشمه قدرت
آن را نمیپذیرد.
همچنین،
سلاحهای
هستهای
میتوانند
قدرت و توان
خود را اندک
اندک از دست
بدهند.
واژگون باور
عمومی، سلاحهای
هستهای
ابزار جنگی
بسیار
ناکارآمدی
هستند. آنها ناکارآمد،
گرانقیمت
و فاقد
کاربرد
نظامی عملی
هستند.
استفاده از
آنها منجر به
تخریب فاجعه
بار خواهد
شد، در هنگام
استفاده،
صدهاهزار
انسان بیگناه
را از بین
خواهد برد و
آلودگی
رادیواکتیو
را در سراسر
مرزها و نسلها
گسترش خواهدداد.
سخت است که
سناریویی را
انگار کنیم
که در آن یک
دولت-حکومت
بهتر باشد که
از سلاح هستهای
به جای سلاح
معمولی
استفاده کند
چون این کار
آسیب
چشمگیری به
ملت استفاده
کننده و
متحدانش
وارد میکند.
حتی کشورهای
مسلح به سلاح
هستهای
هم آشکارا بهزبان
میآورند
که هرگز این
سلاحها
نباید
استفاده
شوند.
برتری
برجسته سلاحهای
هستهای
در برابر
سلاحهای
معمولی، در
توانایی
آنها برای
ترساندن و بازدارندگی
دیگران است.
قدرت آنها در
کاربرد عملی
آنها نیست
بلکه در شیوهی
نگاه ملتها
و دشمنانشان
به سلاحهای
هستهای
است. این
مفهوم، که به
عنوان
بازدارندگی
هستهای
شناخته میشود،
تنها تا
زمانی کار میکند
که دشمنان
شما اجازه
بدهند کار
کند یعنی از
آن بترسند؛
اگرچه این
استراتژی
امنیتی، بسیار
آسیبپذیر
است.
این آسیب
پذیری
بزرگترین
فرصت ما برای
دگرگونی است.
از آنجا که
کارآیی هیچ
سلاح دیگری،
به این اندازه
به رفتار
عموم جامعه
وابسته
نیست، افراد
عادی، قدرت
بیهمتایی
بر آیندهی این
سلاحها
دارند. نترسی
اوکراینیها
از ترسایش
هستهای
روسیه یکی از
نمونههایی
است که نشان میدهد
چگونه مردم
عادی میتوانند
تهدیدات
هستهای
را تغییر
دهند و تأثیر
زرادخانهی
هستهای
یک کشور را
کاهش دهند.
وقتی ترسایشها
نادیده
گرفته میشوند،
قدرت خود را
از دست میدهند.
جنبش "نه به
سلاح هستهای"
در مهار
گسترش جنگافزارهای
هستهای
و جلوگیری از
جنگ هستهای
به این شکل
پیروزیهای
زیادی کسب
کرده است.
گروههای
دانشجویی،
اتحادیههای
کارگری،
سازمانهای
حرفهای،
دانشمندان،
هنرمندان و
دولتهای
محلی همه نقش
مهمی در به
چالشکشیدن
سیاستهای
هستهای
بازی کردهاند.
تا حدی به لطف
فشار سیاسی و
تغییر درک
ایجاد شده
توسط جنبش
های مردمی
اینچنینی،
اکثر
کشورهای
جهان از طریق
پیمان "مناطق بدون جنگافزار هستهای" و معاهده
سازمان ملل
متحد در مورد
"ممنوعیت سلاحهای هستهای" به جهانی
بدون سلاح
هستهای
پیوستهاند.
ایالات متحده
و روسیه از
سال ۱۹۸۵
انباشتههای
هستهای
خود را بیش از
۸۰ درصد کاهشدادهاند؛
آزمایشهای
هستهای
به استثنای
کره شمالی
متوقفشدهاست؛
از سال ۱۹۴۵
هیچ کشوری از
سلاح هستهای
در جنگ
استفاده
نکرده است و
تعداد
کشورهای دارای
سلاح هستهای(تنها
نه کشور از 193 کشور عضو
سازمان ملل)
هنوز کم است .
چکیده این
که، هنجار
نداشتن سلاح
هستهای
است و هیچ
کشوری در آن
استثنا نیست.
زمانهای
کلیدی
فعالیت هستهای
در آمریکا را
به یاد
بیاورید؛ در
دهه ۱۹۸۰، ۲۵
تا از
بزرگترین
اتحادیههای
کارگری
ایالات
متحده از جنبش درنگ هستهای حمایت کردند،
که به دنبال
ایستاندن و
وارونه کردن
زورآزمایی
جنگافزارهای
هستهای
بین ایالات
متحده و
اتحاد
جماهیر
شوروی بود.
سازمانهای
حرفهای
مانند
سازمان
پزشکان بینالمللی،
متخصصان
پزشکی را
برای
پیشگیری از جنگ
هستهای،
بسیج کردند.
هنرمندان،
از جمله بروس اسپرینگستین، لحظات
فرهنگی
مانند کنسرتهای
"بدون سلاح اتمی" را در باغ
میدان
مدیسون در
سال ۱۹۷۹
برگزار کرد.
فیلمسازان
نیز، مانند
کسانی که فیلم
با نفوذ "روز بعد" را
ساختند، به
دگرگونی
شناخت عمومی
از جنگافزارهای
هستهای
کمک کردند و
حتی رهبران
سیاسی از
جمله رونالد
ریگان را تحت
تاثیر قرار
دادند. بهویژه
مشارکت محلی
نیرومند و
چشمگیر بود ؛
در سال ۱۹۸۲
چندین
ایالت، صدها دولت منطقهای و بیش از ۴۰۰
شهرداری
در نیوانگلند
قطعنامههای
درنگ هستهای
را تصویب
کردند.
امروز فرصتهای
نوئی برای بهچالش
کشیدن سلاحهای
هستهای
وجود دارد که
توسط کمپینهای
جهانی به این
منظور رهبری
میشوند.
مانند
سازمانی که
من از سال
۲۰۱۴ تا ۲۰۲۳
رهبری کردم و
جایزه صلح
نوبل را در
سال ۲۰۱۷
دریافت کرد.
فیلمهایی
مانند
"اوپنهایمر"
و "آخرین
قطار از هیروشیما"
تهدید سلاحهای
هستهای
را به آگاهی
عمومی میرسانند.
پس افراد
چگونه میتوانند
کمککنند؟
اول، باید
توانایی خود
رو بشناسیم.
یک ابزار
کلیدی این
است که شیوهی سخنگفتن
خودمان را در
مورد سلاحهای
هستهای
تغییر دهیم.
به جای اینکه
به آنها به
عنوان جنگافزارهای
جادویی و
نیرومند
نگاه کنیم،
باید در مورد
آنها به
عنوان
افزاری
نابخردانه
که در زمان
جنگ بیفایده
باقیمیمانند،
گفتگو کنیم.
به جای گفتگو
در مورد سلاحهای
هستهای
از نظر
مفاهیم نظری
انتزاعی
مانند ثبات
استراتژیک و
تخریب
متقابل، ما باید
مکالمات را
بر روی حقایق
و شواهد علمی
متمرکز کنیم
که وقتی این
سلاحها
استفاده یا
آزمایش میشوند،
چه اتفاقی میافتد.
همهی ما میتوانیم
فرضیههای
رایج را زیر
سوال ببریم
مانند این
فرضیه که این
سلاحها
برای حفظ امنیت
ما طراحی شده
اند و نیز ما
میتوانیم
غیرمنطقی
بودن
استراتژی
امنیت ملی، مبتنی
بر تهدید به
خودکشی جمعی
جهانی را
آشکار کنیم.
اگر دانشجو
هستید، بحثهای
دانشگاهی را
سازماندهی
کنید. اگر کار
میکنید، از
طریق شبکهی
حرفهای
خود فعالیت
کنید. اگر
هنرمند
هستید، از
مهارتهای
خود برای در
میان گذاشتن
این
گرفتاریها با
مردم
استفاده
کنید.
با
نمایندگان
خودتان در
مجلس
قانونگذاری
تماس بگیرید
اما فراموش
نکنید که با
شهری، سیاستمداران
استانی و
گروههای
اجتماعی نیز
ارتباط
برقرار کنید.
شهرها و مقامات
محلی در حال
درگیر شدن در
امور دولتی و
سیاسی هستند.
با افزایش
تعداد مقامات
محلی که در
این مورد
اقدام میکنند،
میتوانید
به ایجاد نسل
جدیدی از
رهبران
سیاسی در این
مورد کمک
کنید.
در پایان به
یاد داشته
باشید که فقط
دولتها
نیستند که
باید تغییر
کنند. از طریق
صندوقهای
بازنشستگی،
دانشگاهها
و موسسات
مالی، ما میتوانیم
سعی کنیم
رفتار شرکتها
را با سرمایه
گذاری نکردن
در شرکتهای
درگیر با
تولید سلاح
هستهای
تحت تاثیر
قرار دهیم.
همچنین با
فشار بر شرکت
هایی مثل
بوئینگ، لاکهید مارتین،
نورثروپ گرومن و دیگر
پیمانکاران
نظامی که
فناوریهای
سلاح هستهای
را توسعه میدهند،
و تبلیغ منفی
بر ضد
آنها،میتوانیم
تولید سلاحهای
کشتار جمعی
را برای این
شرکتها
پرهزینه
کنیم. کمپینهای
کاهش سرمایه
گذاری در
حوزههای
دیگر مانند
تنباکو و سوختهای
فسیلی به کمک
افزایش
آگاهی موثر
بودهاند
و میتواند
به همان
اندازه در
سلب مشروعیت
شرکتهای
تولیدکننده
سلاحهای
هستهای
مفید باشد.
جنگ در حال
افزایش است و
افزایش تنشهای
جهانی ممکن
است غیرقابل
کنترل باشد.
اما تاریخ
چگونگی کاهش
سرعت گسترش و
کاهش سلاحهای
کشتار جمعی
ثابت میکند
که اقدام
جمعی میتواند
موقعیتهای
به ظاهر
نشدنی را
شدنی کند. راه
پیش رو از طریق
ترس نیست
بلکه از طریق
تلاش مداوم و
همکاری است.
هر مکالمه،
هر قطعنامهی
محلی، هر اثر
هنری که
اسطورههای
هستهای
را به چالش میکشد
به یک جنبش
بزرگتر کمک
میکند.
ما توان این
را داریم که
سلاحهای
هستهای
را به آثار
باقیمانده
از گذشتهای
گمراه
کننده،
تبدیل کنیم.
منبع: نیویورک
تایمز
_______________________________________________________________
مقالات
منتشر شده الزاما نقطه نظر، بيانگر
سياست و
اهداف نشریۀ اینترنتی
نهضت مقاومت
ملی ایران نميباشند.
حق
ويرايش
اخبار و مقالات
ارسالی برای
هیئت تحریریۀ نشریه محفوظ است.
|